از بس خوابت را دیده ام دیگر نمی گویم “خوابم
میآید”
میگویم “یـــــــارم میآید” وعده ی ما همان رویای
همیشگی . . .
دمش گرم ...
باران رو میگویم
به شانه ام زد وگفت:خسته شدی
امروز را تو استراحت کن...
من به جایت می بارم...
"
گــآه از جـِـنـس ِ اَشـک انـב و گــآه از جـِنـس ِ بـُغـض
گــآه سُـکـوت مـے شَـونـב و خـآمُـوش مــے مـانـنـב
گـاه هــق هـق مــے شَـوَنـב و مـے بـارنـב . .
בلـتـنـگے مـن بـَرایِ تو امـّـا
جِـنـسِ غَـریـبے בارב........
عشقت باید تو بغلت باشه
محکم تو سینه خودت فشارش بدی
تا نفسش بند بیاد
جیغ بکشه
دور... خودت بچرخی و بچرخونیش
این قدر بچرخی ... این قدر بچرخونی ...
بچرخی ... بچرخونی ... بچرخی ... بچرخونی ...
تا سر هر دوتانو گیج بره پهن شید رو زمین
بعد چشماتونو ببندید
دنیا دور سرتون بچرخه ... بچرخه ... بچرخه ...
بعد خوشحال باشی که
چقدر زورتون زیاده که تونستین دنیا به این بزرگی رو بچرخونین
دو نفری..!
ممكن است فردا خودت را از من بخواهد